یک بار بطور اتفاقی یه کتاب کوچک چند ده صفحه ای شاید سی چهل صفحه ای خریدم که در باره تک بیت های صائب بود. از خوندن این تک بیتها خیلی خوشم آمده بود. یه چند وقتی بعد در یک کتاب فروشی چشم افتاد به دیوان کامل این شاعر که دو تا کتاب قطور بزرگ بود که شاید قطر هر کتاب هفت هشت سانتیمتر می شد. از بس از خوندن اون کتاب کوچک تک بیتها خوشم اومده بود که بلافاصله کتابها را خریدم. وقتی سر فرصت توی خونه کتابها و غزلیات را شروع به خواندن کردم چنگی به دلم نزد. هر چه بود همون تک بیتها بود.
وبلاگ...برچسب : خاطرة,خاطره اسدی,خاطره حاتمی,خاطره ها,خاطره پروانه,خاطره آمپول زدن,خاطرة قصيرة,خاطره ختنه,خاطره حجازی,خاطره شب زفافم, نویسنده : weblogweblogo بازدید : 173